تاکید بر تفاوتهای بین روشهای سندرسی و ردیابی در حسابرسی به این علت است که عوامل موثر بر ارزیابی حسابرس داخلی از میزان و چگونگی ارتباط شواهد با پرسش موضوع مورد حسابرسی، روشن شود. برای مثال، روش سندرسی برای گزارش حسابرس داخلی درباره کامل بودن ثبتهای حسابداری، زیاد مربوط و به درد بخور نمیباشد؛ زیرا، اثبات وجود اسناد و مدارک مربوط به معاملات ثبت شده لزوماً به معنای ثبت دفاتر بودن همه معاملات و رویدادها نیست.
از طرف دیگر، شواهد به دست آمده از اجرای روش ردیابی، مبنای مناسبی را برای چنین منظوری، بدست میدهد.
مشاهده / بازرسی
این تفکر که «مشاهده ایجاد باور میکند»، به روشهای مشاهدهای قدرت متقاعد کنندگی میبخشد.سندرسی و ردیابی در حسابرسی
هر شاهده عینی که مورد رسیدگی قرار میگیرد، از اسناد و مدارک قانونی گرفته تا داراییهای مشهود، شواهدی محسوب میشود که با مشاهده یا بازرسی گردآوری شده است.
کیفیت شواهد حاصل از مشاهده یا بازرسی بیشتر به ماهیت موضوع مورد مشاهده و ویژگیهای مشاهده کننده بستگی دارد. برای مثال، حلقههای لاستیک اتومبیل وجود در انبار را بیشتر اشخاص میتوانند به خوبی شمارش کنند اما، موجودیهای انباری که ادعا میشود الماس است اگر هم شیشه باشد، کسی جز یک گوهری متخصص نخواهد توانست تشخیص دهد.سندرسی و ردیابی در حسابرسی
حسابرسان داخلی باید بدانند دامنه اطلاعات حاصل از روشهای مشاهده و بازرسی، درست همانند اطلاعات حاصل از روشهای محاسبه مجدد، محدود است. به ویژه، وجود داراییها به معنای مالکیت آن داراییها نیست و شرایط ظاهری یک دارایی ممکن است با کاربرد واقعی آن دارایی تفاوت داشته باشد.
همواره این خطر وجود دارد که اسناد و مدارک مورد رسیدگی حسابرسان داخلی به گونهای متقلبانه تهیه شده باشد. در این گونه موارد، با مشاهده مستقیم یا بازرسی میتوان شواهد کتبی را مورد تایید قرار داد.
پویش (یا وارسی)
پویش (یا وارسی) تفصیل کمتری نسبت به مشاهده دارد و به منظور شناسایی موارد غیر عادی انجام میشود. کارایی این روش تحت تاثیر طیف گستردهای از ارزشهای «قابل قبول» است که در نتیجهگیریهای حسابرسی به وجود میآید.سندرسی و ردیابی در حسابرسی
اثربخشی روشهای پویش به توانایی حسابرس داخلی در تشخیص موارد غیرعادی از میان انبوهی از اطلاعات و علامتگذاری آن بستگی دارد. بدیهی است هر چه اطلاعات، انبوهتر باشد، احتمال بروز خطا و اشتباه به هنگام اجرای روشهای پویش، افزونتر خواهد بود.
آسانی کشف اقلام غیرعادی حسابرسان را در ارزیابی قابلیت قبول (یا اعتماد) شواهد گردآوری شده از طریق روشهای پویش، یاری میکند. برای مثال، ماندههای بدهکار موجود در حسابهای پرداختنی، مانده حسابهای دریافتنی سررسید گذشته با مبالغ بیش از ده برابر میزان معقول در لیست کامپیوتری ماندهها یا ماندههای بستانکار حسابهای بانکی، همگی به آسانی شناسایی میشوند.
برعکس، مشخص کردن مقادیر تولید بیش از 70.000 واحد در جایی که دامنه تولید بین 50.000 تا 68.000 واحد است، یک کار وقتگیر و احتمالاً پُر اشتباه خواهد بود.
نمونهگیری آماری
بسیاری از نتیجهگیریهای حسابرسی براساس شواهد حاصل از نمونهگیری است. گرچه نمونهگیری آماری در یک فصل جداگانه بحث میشود، اما بد نیست در اینجا نیز مختصری درباره مزایای نمونهگیری آماری توضیح دهیم.
چنانچه نمونه براساس طرحهای نمونهگیری آماری گزیش و تجزیه و تحلیل شود، خطر نمونهگیری را میتوان کنترل و براساس قوانین احتمالات، مقدار آن را تعیین کرد. خطر نمونهگیری عبارت از احتمال این است که اقلام گزیده شده، معرف جامعه مورد نمونهگیری نباشد.
خطر غیر نمونهگیری، صرفنظر از آماری بودن یا نبودن نمونهگیری، همواره وجود خواهد داشت. خطر غیر نمونهگیری از اشتباه در اجرای حسابرسی، شامل انتخاب یک روش نامناسب حسابرسی، اجرای نادرست یک روش حسابرسی و یا نتیجهگیری نادرست، ناشی میشود.
برای کنترل این خطر در نمونهگیری آماری باید برنامهریزیها، نظارت و اجرای روشهای آماری با دقت زیادی انجام شود. در بیشتر موارد، این که در نمونهگیری آماری میتوان سطوح خطر را بطور مستقل تعیین کرد، ارزش نمونهگیری آماری را نسبت به نمونهگیری غیرآماری بالا میبرد.سندرسی و ردیابی در حسابرسی
تاییدخواهی. تاییدخواهی یعنی تاییدیه کتبی که درخواست آن را حسابرس تهیه میکند شخص ثالثی آن را تکمیل مینماید و سپس مستقیماً به حسابرس باز میگرداند. تاییدخواهی در مورد مانده حسابهای دریافتنی بسیار متداول و منظور این است که مشتری مانده بدهی خود را که به وی اعلام میشود تایید کند. به همین ترتیب تایید برای مانده حسابها اعتبارات، وامها و وثیقهها و مواردی مشابه از بانکها درخواست میشود. در بیشتر موارد از وکلا درخواست میشود تا معقول بودن میزان بدهیهای احتمالی را تایید کند. این گونه تاییدیههای کتبی به دلیل ماهیت برون سازمانی آنها و صلاحیت اشخاصی که تاییدیهها را تکمیل میکنند جز شواهد معتبر حسابرسی محسوب میشود.
روشهای تحلیلی. هر گاه حسابرس داخلی روابط بین مجموعههایی از اطلاعات را با هم مقایسه میکند، گویند روشهای تحلیلی را انجام میدهد. حسابرس داخلی با این شیوه، انتظارات خود را از این که اطلاعات چه روابطی باید با یکدیگر داشته باشند، تدوین میکند و سپس با مقایسه روابط واقعی و با روابط مورد انتظار، تغییرات و نوسانات غیرعادی یا بدون توجیه را مشخص و جدا مینماید. استاندارد حسابرسی داخلی شماره 8 با عنوان روشهای تحلیلی حسابرسی رهنمودهای مفیدی را ارائه میکند.
مقایسههای دوره به دوره. متداولترین روش تحلیلی تحلیل نوسانها نام دارد. مقایسه اطلاعات امسال با سال گذشته این سه ماهه با ساه ماهه گذشته یا این سه ماهه با سه ماهه مشابه سال گذشته مثالهایی از مقایسههای دوره به دوره است. فرض بر این است که این دورهها باید مشابه باشند به عبارت دیگر هر گونه تغییر عمده در طول این دورهها مستلزم پی جویی بیشتر است. مقایسههای دوره به دوره چون تنها دو برهه از زمان را مقایسه میکند و به آثار تغییرات رخ داده در عملیات یا محیط واحد مورد رسیدگی نمیپردازد دارای محدودیتهای آشکاری است. این تغییرات ممکن است به آسانی بتواند نوسانهای مشاهده شده در هزینههای تولیدی رشد و توسعه و یا هر کمیت مورد تحلیل را توجیه کند. تجزیه و تحلیل روند پنج ساله هزینههای ایاب و ذهاب یک دایره نمونه دیگری از مقایسه دوره به دوره است.
مقایسه بودجه با اطلاعات واقعی. بودجهها اغلب ملاک و معیار مناسبی را برای اندازهگیری و ارزیابی خطرهای مرتبط با بسیاری از فعالیتها فراهم میکند بدیهی است در این مقایسهها پیش فرض آن است که بودجه به درستی و با دقت و برای یک هدف معقول تهیه شده است. چنانچه بودجهای بطور نادرست تهیه شده باشد بطور مرتب مورد دستکاری قرار گیرد یا به هر حال معقول نباشد مفید بودن آن به عنوان یک معیار از بین میرود.
سندرسی و ردیابی در حسابرسی
چنانچه بودجهها به گونهای مناسب تنظیم شوند از مقایسه آنها با اطلاعات واقعی میتوان تغییرات غیر منتظره را تشخیص داد. واحد مورد رسیدگی اغلب انحرافها را تجزیه و تحلیل و موارد استثنایی مرتبط با بودجه یا استانداردهای تعیین شده را پیگیری میکند. این گونه تجزیه و تحلیلها میتواند برای حسابرسان داخلی نقطه شروع مناسبی برای پرس و جو باشد تا بتوانند دامنه رسیدگیهای خود را تا آنجا که لازم است گسترش دهند. تجزیه و تحلیل انحرافها در حسابداری بهای تمام شده نمونه بارزی از مقایسه بودجه با اطلاعات واقعی است.
روابط بین حسابها. سیستم حسابداری دو طرفه حسابهای مختلفی را ایجاد میکند که به طور خودکار با یکدیگر ارتباط دارد. برای مثال حساب هزینه بیمه باید با حساب پیش پرداخت بیمه قابل تطبیق باشد همان گونه که حساب هزینه بهره باید به حسابهای اسناد پرداختنی قابل ردیابی باشد. علاوه بر این انتظار میرود که تعدادی از حسابها با یکدیگر روابطی داشته باشند. فرض کنید قرار است هزینهای بازاریابی و تبلیغاتی درصد مشخصی از فروش باشد و قرار نیست هزینه مطالبات مشکوک الوصول از درصد مشخصی از فروشهای نسیه تجاوز کند. با آزمون روابط بین حسابها میتوان هر گونه اشتباه در طبقه بندی رویدادها و معاملات یا نحوه عملهای نادرست حسابداری را شناسایی کرد.
مقایسه با اطلاعات یا متوسطهای صنعت. اطلاعات یا متوسطهای صنعت معیارها و ملاکهایی برون سازمانی را برای سنجش منطقی بودن نسبتها و روندهای قسمت واحد مورد رسیدگی فراهم میکند. برای مثال اگر نرخ بازده مالی تولید در هر تن مواد اولیه خیلی پایینتر از متوسط صنعت باشد نشان میدهد که کارایی فرایند تولید بسیار پایین است.
از آنجا که اطلاعات (یا متوسطهای) صنعت ماهیت برون سا زمانی دارد، معیار قابل اعتمادتری را نسبت به مقایسه صِرف با بودجهها یا دیگر استانداردهای تهیه شده توسط قسمت مورد رسیدگی، فراهم میکند. اما، اطلاعات صنعت معمولاً در قالب متوسط بیان میشود و دامنه عملکردهای واقعی، حتی در یک سازمان موفق، ممکن است بسیار گسترده باشد. بنابراین، مقایسههای با اطلاعات (یا متوسطهای) صنعت، قاطع نیست و مستلزم تجزیه و تحلیل و تفسیر دقیق است.
مقایسه با اطلاعات مربوط به عملیات
گزارشها و اطلاعات ایجاد شده در دوایر عملیاتی (واحد مورد رسیدگی) اطلاعات ارزشمندی را برای مقایسه با اطلاعات مندرج در گزارشهای حسابداری فراهم میکند.
برای مثال، گزارشهای عملیاتی مربوط به تعداد کارکنان، تعداد محصول تولید شده یا تعداد محصول حمل شده را میتوان با اطلاعات مندرج در لیست حقوق و مزایای کارکنان، بهای تمام شده کالای فروش رفته و مانده حساب موجودیها، مقایسه کرد. این گونه مقایسهها احتمالاً تقلبهای فاحشی ناشی از موجودیهای ثبت شده به میزانی بیش از ظرفیت تولید یا هزینههای حقوق و دستمزد بیش از سطح تولید را آشکار میکند. حتی در مواردی که اشتباه کاری عمدی وجود نداشته باشد، این گونه مقایسهها میتواند به تعیین کیفیت مستندات و سیستم حسابداری واحد مورد رسیدگی کمک کند.
سندرسی و ردیابی در حسابرسی
مقایسه با اطلاعات اقتصادی
حسابرسان داخلی با مقایسه خلاصههای عملکرد با اطلاعات اقتصادی میتوانند روندها و روابط کلی را ارزیابی و اغلب، خطرهایی را آشکار کنند که بدون این مقایسهها احتمالاً پنهان باقی میماند. برای مثال، اگر واحد مورد رسیدگی در منطقهای فعالیت دارد که در آن، دورهای از رکود اقتصادی حاکم است، این واحد ممکن است بودجهها را زیاده از حد خوشبینانه تنظیم کرده ب اشد و فروش آن در مقایسه با جداول زمانی تولید، کاهش چشمگیری را نشان دهد. حسابرسان داخلی با مقایسه اطلاعات اقتصادی با اطلاعات مربوط به عملیات قسمت مورد رسیدگی منطقی بودن عملکرد گزارش شده را در کل، ارزیابی میکنند.
مقایسه با اطلاعات غیرمالی
مقایسههای اطلاعات و روندهای غیرمالی گوناگونی وجود دارد که میتواند برای حسابرسان داخلی سودمند و با ارزش باشد. برای مثال، آمار و اطلاعات مربوط به تغییر کارکنان، آمار تولید و روند افزایش جمعیت اغلب، دورنمایی از عملیات سازمانی را بدست میدهد. این گونه اطلاعات، اغلب مربوط بودن اطلاعات مالی را افزایش میدهد.
اطلاعات برون سازمانی فراتر از اطلاعات (یا متوسطهای) صنعت یا اقتصادی میتواند به ونهای مفید در روشهای تحلیلی به کار گرفته شود.
برای مثال، اگر واحد مورد رسیدگی، مثلاً شرکت برق منطقهای، در منطقهای با چهار فصل منظم واقع شده باشد، آمار و اطلاعات هواشناسی (شرایط آب و هوایی) میتواند در ارزیابی منطقی بودن تغییرات و نوسانات در درآمدهای ثبت شده شرکت مفید واقع شود. ماهیت برون سازمانی این گونه اطلاعات غیرمالی، ارزش آن را برای حسابرسان داخلی بیشتر میکند.
طبقهبندی شواهد حسابرسی براساس میزان متقاعدکنندگی: یکی دیگر از انواع طبقهبندی شواهد حسابرسی طبقه بندی براساس میزان متقاعدکنندگی آن است. همان گونه که پیشتر آمد هر شاهده ممکن است به تنهایی کاستیهایی داشته باشد. به همین دلیل باید دید که چگونه میتوان شواهد گوناگون را با هم آمیخت تا ب تواند پشتونه گزارش حسابرس قرار گیرد. حسابرسان داخلی به منظور گزینش نحوه آمیختن شواهد یا تکمیل شواهد موجود سه سطح اولیه برای قابلیت اعتماد شواهد در نظر میگیرند:سندرسی و ردیابی در حسابرسی
اعتماد کامل. اعتماد کامل به این معناست که شواهد گردآوری شده به تایید یا گواه بیشتر نیاز ندارد. این شواهد به همین شکل موجود پشتوانه نتیجه گیریهای حسابرسی است. شمارش عینی یا مشاهده حضوری حسابرسان در بیشتر موارد اعتماد کامل به وجود میآورد. این روشها همواره به عنوان روشهای بیطرفانه قابل قبول و کافی محسوب میشوند.
اعتماد نسبی. بیشتر شواهد تنها تا حدودی قابل اعتمادند یعنی به تایید یا گواه بیشتر نیاز دارند. برای مثال روشهای پرس و جو ممکن است به اجرای روشهای تحلیلی پیگیرانه یا آزمونهای تفصیلی برای اثابت درستی مطالب گردآوری شده نیاز داشته باشند. در مورد بسیاری از شواهد درون سازمانی، درون سازمانی – برون سازمانی یا برون سازمانی – درون سازمانی حسابرس داخلی احتمالاً باید نسبت به وجود کنترلهای لازم در مورد تهیه پردازش و نگهداری این شواهد مطمئن شود.
چند عامل تعیین کننده میزان متقاعد کنندگی برخی از شواهد حسابرسی در شکل 2-3 بطور خلاصه ارائه میشود.
بی اعتماد. برخی شواهد به خودی خود و به تنهایی قابلیت اعتماد ندارند هر چند میتوانند حسابرسان داخلی را برای دستیابی به اطلاعات قابل اعتماد هدایت کنند. برای مثال پرس و جو از مدیریت قسمت مورد رسیدگی به دلیل یک جانبه بودن آن بدون بازبینی و اثبات از قابلیت اعتماد اندکی برخوردار است یا اصلاً قابل اعتماد نمیباشند. وظیفه حسابرس داخلی آزمون عملیات قسمت مورد رسیدگی است نه این که صرفاً شرح و تفصیل واحد مورد رسیدگی را درباره رویدادها گزارش کند البته گاه مدیریت قسمت مورد رسیدگی درباره موضوع یا عملیات مورد بررسی آگاهی کامل دارد. اگرچه اطلاعاتی را که مدیریت ارائه میدهد اغلب با گرایش یک جانبه همراه است و قطعی نمیباشد اما گاه میتوان از آن به عنوان شواهد تکمیلی استفاده کرد.سندرسی و ردیابی در حسابرسی
متقاعد کنندگی نسبی انواع شواهد حسابرسی
شواهد حسابرسی قوی | شواهد حسابرسی ضعیف |
عینی کتبی اظهارنظر آگاهانه یا کارشناسانه مستقیم برگرفته از سیستمهای با کنترل داخلی قوی مستقل از عملیات قسمت مورد رسیدگی نمونهگیری آماری معمولاً تایید شده برگرفته از مدارکی که به موقع تهیه شده است | ذهنی اظهارنظر شخصی اظهارنظر با اطلاعات ناقص و ناکافی غیرمستقیم برگرفته از سیستمهای با کنترل داخلی ضعیف تهیه شده توسط قسمت مورد رسیدگی نمونه گیری غیر آماری معمولاً تایید نشده برگرفته از مدارکی که پس از گذشت زمان تهیه شده است |
طبقهبندی شواهد حسابرسی براساس مقررات قانونی: گاه از حسابرسان داخلی درخواست میشود در پیجویی تقلب، تهیه مستندات و شواهد مربوط به دعاوی دادگاهی یا خدماتی مشابه که نیازمند گردآوری شواهد مبتنی بر مقررات قانونی است، به واحد مورد رسیدگی کمک کنند. به همین دلیل، تفاوتهای موجود بین انواع شواهدی که معمولاً در یک امر حقوقی و قانونی مورد استناد قرار میگیرد بطور خلاصه در زیر میآید:
مستقیم. شواهد مستقیم به این معناست که ارائه کننده آن شواهد را خود به گونهای مستقیم بدست آورده است. برای مثال این شخص مدعی میشود که یا اسناد و مدارک را بازرسی کرده رویدادها و معاملات را شاهد بوده یا به آنچه که خود انجام داده است، گواهی میدهد. شواهد مستقیم، قویترین شواهد محسوب میشود و مستلزم ارائه اصل مدارک و گواهی شاهد عینی است.سندرسی و ردیابی در حسابرسی
نقل قول «شایعه»
برعکس شواهد مستقیم، شواهد مبتنی بر نقل قول یا شایعه، شواهد «دست دوم» درباره آنچه که رخ داده است، محسوب میشود؛ مانند مثال «آقای تهرانی گفت که او را در حال انجام فلان کار دیده است». دادگاهها معمولاً تمایلی به پذیرش این گونه شواهد ندارند؛ زیرا، لازم میشود که آقای تهرانی درباره این که دقیقاً چه دیده، با چه درجه وضوحی دیده و در چه شرایطی موضوع را مشاهده کرده است، مورد بازپرسی قرار گیرد.سندرسی و ردیابی در حسابرسی
مدارک کتبی
هر نوع اصل سند یا مدرک، سند مالکیت، قرارداد یا هر نوع مدرک کتبی مشابه را مدرک کتبی گویند. وجود اصل مدارک ضروری است مگر در موارد خاص (مانند آتشسوزی) که دستیابی به اصل مدارک ممکن نباشد. در این گونه موارد، رونوشت یا کپی آن ممکن است به عنوان تنها مدرک موجود، پذیرفته شود.
اظهارنظر
اظهارنظرها معمولاً به عنوان شواهد سودمند تلقی نمیشود. استثنای بر این قاعده، نظر کارشناسان در زمینههایی است که فراتر از تخصص افراد عادی میباشد. بدیهی است که صلاحیت و بی طرفی این گونه کارشناسان باید به روشنی تمام مشخص شود.
قرینه (یا قراین)
در مواردی که شواهد مستقیم در دسترس نباشد، از قرینه (یا قراین) برای استنباط و نتیجهگیری درباره موضوع مورد نظر استفاده میشود. گرچه این گونه شواهد میتواند به عنوان پشتوانه و پشتیبان تلقی شود اما، هرگز به عنوان متقاعد کننده برای اثبات حقایقی پذیرفته نمیشود. بدیهی است، برای تفسیرهای ضد و نقیضی که ممکن است با این قراین نیز همخوانی داشته باشد باید مدارک موید ارائه شود.